جدول جو
جدول جو

معنی تار زدن - جستجوی لغت در جدول جو

تار زدن
نواختن تار
تصویری از تار زدن
تصویر تار زدن
فرهنگ فارسی عمید
تار زدن(سَ نَ)
نواختن تار. نواختن یکی از آلات موسیقی. رجوع به تار شود، در تداول عوام فروختن را گویند
لغت نامه دهخدا
تار زدن
نواختن تار (آلت موسیقی)، فروختن
تصویری از تار زدن
تصویر تار زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تار شدن
تصویر تار شدن
تیره شدن، تاریک شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جار زدن
تصویر جار زدن
مطلبی را با آواز بلند اطلاع دادن، جار کشیدن
کنایه از فاش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دار زدن
تصویر دار زدن
به دار آویختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشر زدن
تصویر تشر زدن
به حالت تشر با کسی حرف زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وار زدن
تصویر وار زدن
وار زدن آتش. زبانه کشیدن آتش زبانه شدن شعله زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار زدن
تصویر کار زدن
استعمال کردن بکار بردن بکار زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تار شدن
تصویر تار شدن
تیره شدن، تاریک گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دار زدن
تصویر دار زدن
بر دار کردن به صلیب آویختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشر زدن
تصویر تشر زدن
توپیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بانگیدن بانگ زدن به آواز بلند درکویها و برزنها امری را به اطلاع عموم رسانیدن ندا در دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جار زدن
تصویر جار زدن
((زَ دَ))
خبری را با صدای بلند در کوچه و خیابان به اطلاع مردم رساندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دار زدن
تصویر دار زدن
((زَ دَ))
به دار آویختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کار زدن
تصویر کار زدن
((زَ دَ))
استعمال کردن، به کار بردن، استفاده کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تار شدن
تصویر تار شدن
((شُ دَ))
تیره شدن، تاریک گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتر زدن
تصویر اتر زدن
((اَ تَ. زَ دَ))
فال بد زدن، آیه یأس خواندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
Snake
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
serpent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
kukamata nyoka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
뱀을 잡다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
yılan ısırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
menangkap ular
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
সাপ ধরা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
साँप पकड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
зловити змію
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
serpente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
serpente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
Schlange
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
slang vangen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
змея
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
złapać węża
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
cobra
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مار زدن
تصویر مار زدن
دیکشنری فارسی به چینی